یادداشت سردبیر: عضو هیئت تحریریه و جراح سابق آب مروارید در مورد چگونگی جراحی آب مروارید بر روی چشم خود و چگونه تغییرات در بینایی خود و آنچه به بیماران در مورد زمان انجام روش میگوید می نویسد ، اگر چه ایشان در حال حاضر دارای بورد تخصصی جراحی چشم است و دیگر جراحی آب مروارید انجام نمی دهد، اما او همچنان بیماران خود را در مورد این روش مشاوره می نماید.
به عنوان چشم پزشکی با سابقه حدود 25 سال که بیش از نیمی از این سالها را جراحی آب مروارید انجام داده ام و هزاران بیمار را در مورد مزایا و خطرات این روش مشاوره نموده ام. اما وقتی که من در 55 سال پیش آب مروارید اولیه را در چشمانم تشخیص دادم، متوجه شدم که من سخت ترین مشاوره چالش بر انگیز عمرم را تجربه مینمایم . این نوع مشاوره را معمولا به بیمارانم میدادم. من در اعلام علل احتمالی جراحی آب مروارید ، یک جراح محتاط بودم. در زیر لیستی از علل احتمالی جراحی آب مروارید عنوان شده است.
در طول مشاوره، بسیاری از افراد مبتلا به آب مروارید، برای اینکه متوجه شوند جراحی تنها گزینه برای بهبود بخشیدن بینایی است ، نا امید میشوند.در این روش لنز طبیعی چشم باید حذف گردد و با یک لنز مصنوعی جایگزین شود که به عنوان لنز داخل چشمی یا IOL شناخته می شود.
حتی زمانی که من جراحی آب مروارید را برای اتخاذ روش های مدرن تر و ایمن تر متوقف نمودم ، به طور جدی در مورد جراحی آب مروارید با افرادی که بینایی 8/10 تا 10/10 را در چارت بینایی داشتند مشورت مینمودم . بسیاری از جراحان بر این باورند که هر گونه عوارض جراحی آب مروارید، بدون توجه به میزان آن هنوز هم روشی عالی است، اما هنوز هم بدون نیاز به جراحی میتوانید محیط اطراف را مشاهده نمایید.
با این حال، تجربه شخصی به من آموخت که چگونه کیفیت بینایی ما می تواند توسط آب مروارید تحت تاثیر قرار گیرد ، حتی زمانی که چارت بینایی به ما می گوید که ما میتوانیم ظاهرا خوب ببینیم.
در ابتدا، من شروع به مشاهده هاله در اطراف چراغ های خیابان در شب و تابش نور خیره کننده در طول روز نمودم . پیش از این، من 10/10 حدت بینایی را بدون استفاده از عینک داشتم. اما آب مروارید در هر دو چشم من در حال پیشرفت بود و وضعیت چشم راست من خیلی بدتر از چشم چپم بود. در مطب هنوز هم می توانستم 8/10 تا 10/10 را در چارت بینایی بدون مشکل مشاهده نمایم .
اما یک سال قبل از تصمیم گیری برای جراحی آب مروارید، زمانی که یک منبع نور (نور روشن) در طی آزمایش به چشم من هدایت میشد، چشمان من در آزمایش تضاد بسیار ضعیف عمل مینمود ، به عبارت دیگر نور پراکنده پس زمینه و تداخل با نور متضاد دیگر به علت وجود آب مروارید توسط لنز در چشم من منعکس میشد و باعث میشد که من در تشخیص اشیاء دچار مشکل گردم ، در حالی که کنتراست بین این دو به وضوح مشخص نبود (مثل حروف در چارت استاندارد چشم).
با بسته شدن چشم چپم احساس میکردم که یک قطعه کاغذ مقابل چشمم قرار دارد. این وضعیت با گذشت زمان بدتر شد. هاله بینی در اطراف چراغها در هنگام شب و چراغهای جلوماشین در هنگام رانندگی از علائم آب مروارید میباشد و مشاهده اتومبیل های تیره رنگ را در شب هنگام تاریک شدن هوا دشوار میسازد. با وجود این علائم، نمودارهای چشم هنوز میگفتند من می توانم بینایی در حد نرمال داشته باشم .
تاری مرکزی در چشم راستم تقریبا وجود داشت و وضعیت چشم چپم غالب بر چشم راستم بود اما از طریق این چشمم می توانستم ببینم و تقریبا وضعیت آب مروارید چشمم بد نبود. اگر می خواهید بدانید که وضعیت کدام چشمتان بر دیگری غالب است، یکی از این آزمایشات غالب بودن چشم را تست نمایید.
بینایی دگرگون شده من مانع از فعالیت های روزمره طبیعی نمیگردید. اما وقتی که جراحی بر روی چشمم انجام شد ، متوجه شدم که به دلیل از دست دادن حساسیت کنتراست، قطعا بینایی من کاهش یافته بود ، چون من دیگر نمیتوانستم با هر دو چشمم به وضوح ببینم، همچنین احساس کاهش عمق در بینایی را تجربه نمودم .
تصور میکردم چراغ های سقفی که اتاق عمل را روشن میکردند و نور کمی داشتند.همچنین به نظر میرسید چراغ های جراحی قابل حمل نیز روشنایی خود را از دست داده بودند. این شکایت من در اتاق عمل شبیه به آنچه بیماران در زمان ابتلا به آب مروارید «زودرس» اعلام مینمودند بود که نیاز به نور بیشتری برای خواندن داشتند و در خارج از اتاق عمل، تصور میکردم در حال مشاهده یک چاپ سیاه و سفید بر روی یک کاغذ زمینه رنگی هستم.
اگر دوستانم یا اعضای خانواده ام در مقابل یک پنجره یا درب شیشه ای و یا درب سرخ مایل به قرمز می ایستادند ، بدون اینکه قادر به تشخیص اجزاء صورت آنها باشم با چشم راستم به زحمت آنها را میدیدم. اما چارت بینایی میگفت هنوز بینایی من 8/10 تا 10/10 بود و من می توانم ظاهرا همه چیز را خوب ببینم. علاوه بر این، من می توانستم با نوسانات بینایی شدید فقط محیط اطرافم را ببینم.
با این حال، در بعد از ظهر یک روز وقتی که از اداره به خانه برمیگشتم احساس تغییر بینایی در هنگام رانندگی نمودم. یک روز وقتی برای گشت و گذار به بیرون از شهر رفته بودم. در هنگام غروب خورشید در شیشه جلو اتومبیلم ، تابش نور خیره کننده شدیدی ایجاد شد و جاده تار گردید .
خوشبختانه هیچ خودرویی در نزدیکی ام نبود و من دچار حادثه رانندگی نشدم و متوجه شدم ممکن است خیلی خوش شانس باشم و خطر تصادف رانندگی از خطر ابتلا به جراحی آب مروارید به مراتب بدتر است. من دوستان زیادی داشتم که جراحان آب مروارید حاذقی بودند، بنابراین انتخاب پزشکی که برای من مناسب باشد کار سختی نبود. یکی از دوستانم را که جراحی های آب مروارید زیادی انجام داده بود را انتخاب نمودم. اما راضی نمودن خودم برای برنامه ریزی جهت انجام جراحی، تقریبا دشوار بود.
به خوبی مشخص شده است که پزشکان بیماران را نگران می کنند. برای من حساس بودن آنچه که در مورد انجام جراحی می دانستم بیش از حد مهم بود. همچنین در کنفرانس ها و فیلم های زیادی در طول جراحی روش های انجام شده اشتباه را دیده بودم.
مجبور بودن برای انجام جراحی ، تقریبا مانند تصمیم به انجام آن در وهله اول ، بسیار دشوار بود. هیچ مشکلی در این مورد وجود نداشت ، با این که به جراحم اعتماد داشتم اما بسیار نگران بودم. من راجع به اهمیت داشتن یک بیمار خوب سخنرانی های زیادی کرده بودم اما به جای یکی از بیماران بودن بسیار دلهره آور بود ، بنابراین به خودم گفتم که من انتخاب تکنیک و روش را به پزشک میسپارم.
اگر چه من با ایده های کاربردی درباره تغییرات در تکنیک ها آگاه بودم و ممکن است به جراح کمک کند تا بهترین نتایج را به دست آورد اما تصمیم گرفتم در برابر وسوسه هایم جهت مقاومت در برابر جراحی ایستادگی نمایم. در آماده سازی برای جراحی، اولین معاینه کامل چشم بر روی من انجام گردید . مثل اغلب بیماران برای مشاهده هرگز از عینکم استفاده ننمودم و من فقط از عینک مطالعه استفاده کردم.
انتخاب من یک لنز داخل چشمی مونوفوکال (IOL) استاندارد بود. بزرگترین شکایات بیماران در مورد آب مروارید، تابش نور خیره کننده و هاله بینی بود. از آنجا که بسیاری از شکایات در مورد بینایی بیمارانی که از IOL های دیگر استفاده میکردند این بود ، نمی خواستم با استفاده از لنز مولتی فوکال در چشمانم هاله بینی و تابش خیره کننده نور ایجاد گردد.
من واقعا در مورد ایده جراحی تعویض لنز آب مروارید IOL برای خودم نگران بودم و در جایی خوانده بودم که ممکن است لنزهای انحنادار بهتر از لنزهای طبیعی چشم باشند. گرچه طبیعت چشم عملکرد فوق العاده ای در مورد لنز طبیعی چشم داشت و حدود نیم قرن بینایی عالی را به من ارائه داده بود، اما تکنولوژی های مدرن IOL ها را با عملکردی فوق العاده برای تمرکز اشعه های نور تولید کرده است.
قبل از جراحی از قطره آنتی بیوتیک چشمی برای جلوگیری از عفونت احتمالی چشم و داروهای ضد التهاب غیر استروئیدی (NSAID) برای کنترل التهاب و تورم به چشمم تزریق گردید.
در روز جراحی، در حالی که در اتاق عمل داروی آرام بخش به من تزریق گردید . با این حال نمی خواستم این دارو به من تزریق گردد، زیرا می خواستم مراحل جراحی را به خاطر بسپارم و ممکن است به همان اندازه جزئیات را به یاد بیاورم. وقتی برای جراحی آماده شدم بلافاصله قطره های بیحسی موضعی به چشمانم ریخته شد و سپس من آماده جراحی شدم .
پزشک از من خواست تا به نور نگاه نمایم ، جایی که من دو دایره نیمه ضخیم و نیمه خاکستری را میدیدم که با فاصله کمی از هم جدا شده بودند. در طول این روند، بینایی من خاکستری بود ، مانند زمانی که در زیر آب هستید . این وضعیت بیناییم هرگز تغییر نمیکرد و من سعی میکردم به صدای دستگاه فیکو و به صدای شکسته شدن لنزم گوش دهم ، سپس ساکشن انجام گردید.
به دلیل روشنایی نور میکروسکوپ تقریبا بیناییم بدون تغییر باقی مانده بود. جراح اظهار نمود که بخشی از آب مروارید من کمی سخت تر از آنچه که بر روی میکروسکوپ (اسلیت لامپ) معاینه چشم دیده بودم میباشد . اما همه چیز خوب پیش رفت.
سپس جراح اعلام نمود که آب مروارید چشمم حذف گردیده است. من در آن لحظه سعی کردم بینایی بدون لنز را تجربه نمایم اما بدون لنز اطرافم خاکستری دیده میشد و من هنوز نمی توانستم جزئیات را تشخیص دهم و همه چیز یکسان دیده میشد.
وقتی جراح اعلام نمود که IOL به جای لنز طبیعی قرار گرفته است، بینایی من بهتر شد . با توجه به پیش بینی من این روند قطعا نا امید کننده بود. در عوض، نیمه های خاکستری سه بعدی باقی مانده دقیقا همانطور که من در تمام مراحل آنها دیده بودم بود.
سپس پارچه ای که صورتم را پوشانده بود را برداشتم. وقتی جراح پایان جراحی را اعلام نمود، من میتوانستم مرکز جراحی را ترک نمایم. من اطراف اتاق را نگاه کردم و متوجه شدم که گیرنده های چشم من (سلول های حساس به نور در شبکیه) هنوز محیط را سفید میبینند .
این شرایط هنگامی اتفاق می افتدکه یک نور ثابت به چشم تابیده و باعث شود که گیرنده های نور کار اضافی انجام دهند، بدون اینکه فرصتی برای بازیابی و عدم ایجاد حساسیت نسبت به نورایجاد نمایند. این موضوع باعث ایجاد یک وضعیت موقت میگردد که در آن گیرنده ها بدون دریافت رنگدانه های مختلف، بینایی مناسب را ایجاد نخواهند نمود. تنها میتوانستم تصاویر و سایه ها را در اتاق ببینم و این قطعا رضایت بخش بود.
به خاطر داروهایی که مصرف نموده بودم ، ده الی پانزده دقیقه چیزی به یاد ندارم اما کم کم صندلی که بعد از جراحی بر روی آن نشسته بودم را به یاد می آورم. من می توانستم محیط اطراف را ببینم، از طریق چشم راستم این مناطق روشن بوند. وقتی چشم چپم را بستم می توانستم همه افرادی که میرفتند و میامدند را ببینم و می توانستم به راحتی چهره آنها را تشخیص دهم.
اما تصاویر دور همچنان تار بودند. تصمیم گرفتم نوشته مچ بند دستم را بخوانم ، بعد از نگاه به مچبندم متوجه شدم که نامم کمی پر نور به نظر میرسد. فکر میکردم حالا دیگر دچار نزدیک بینی هستم و ایمپلنت در چشمم اشتباه انجام شده است . من نگران بودم و نمی خواستم بعد از جراحی آب مروارید، دچار نزدیک بینی گردم. بینایی من در تمام طول زندگی ام خوب بوده است و نمیدانستم که آیا باید به پزشک میگفتم یا صبر میکردم. من یک پزشک بودم و من مجبور شدم صبر نمایم.
من سعی کردم همه چیزهایی را که درباره در جراحی آب مروارید و قرنیه می دانستم و نوع روش که تحت آن قرار گرفته بودم را مرور نمایم. به خودم یادآوری کردم که آسیب به قرنیه و یا تورم تا زمانی که رفع گردد معمولا سبب ایجاد تغییرات بینایی می گردد.
تصمیم گرفتم منتظر بمانم و چیزی نگویم، اگرچه من همچنان در خانه در مورد نتایج نا مطلوب جراحی فکر میکردم اما در سمت دیگر در حالی که من مشغول حدس و گمان بودم ، متوجه شدم کنتراست رنگ در فاصله دور شگفت انگیز میباشد .
تا اواسط بعد از ظهر، کیفیت بینایی من به طرز چشمگیری بهبود یافت. اما حدت بینایی من کمتر از حد انتظار بود. من دوست داشتم آنچه را که تبلیغ تلویزیون نشان میداد را با 10/10 بینایی ببینم و من هنوز از این وضعیت ناراضی بودم. اما در کل، روز جراحی من کاملا بدون مشکل گذشت و قرص های چشم تجویزی ام را برای جلوگیری از عفونت و کاهش تورم مصرف نمودم و امیدوار بودم بهترین نتایج را داشته باشم.
من در روز بعد از جراحی وقتی از خواب بیدار شدم ، بیصبرانه میخواستم سپر چشمم را بردارم ، بینایی من کمی تار تر از روز قبل بود و من سعی کردم آن را به عنوان یک تورم قرنیه ناشی از هیپوکسی (کم اکسیژن) به چشم توجیه نمایم . عوامل مختلفی می توانند باعث ایجاد این مشکل گردند، از جمله اشک های راکد که در طول شب در چشم باقی میمانند . صرف نظر از این علت، این نوع تورم می تواند منجر به تغییر بیشتر بینایی نیز گردد.
اما بینایی نزدیک من هنوز خیلی خوب بود. من قطره چشمم را استفاده نمودم و بعد از ظهر روز اول بعد از جراحی بینایی من در چشم راستم چیزی بود که تا کنون آن را به یاد نمی آوردم ، شفاف و روشن به طرزی که حتی بهترین بینایی من در سالهای جوانی ام اینطور نبود.
نتایج بعد از آن روز عبارت بودند از:
یک هفته بعد از عمل من 7/10 بینایی که نتیجه بسیار خوبی بود
حدت بینایی، 8/10 (در فواصل دور)
فشار داخل چشم mmHg 19 (در محدوده طبیعی)
حداقل التهابات داخل چشمی
وضعیت بینایی من قبل از جراحی آب مروارید 8/10 بود . در بینایی جدید نیز 8/10 بود اما نه تنها متفاوت بود، بلکه شگفت انگیز نیز بود. من بینایی جدید خود را مانند همان روزی که برای اولین بار تلویزیونی با کیفیت بالا (HDTV) خریده بودم ، معادل میدیدم. بینایی من مانند نگاه کردن به جهان در یک تلویزیون HD با چشم راست و یک تلویزیون قدیمی آنالوگ با چشم چپ بود.
احساس کردم این بار وقتی چشم راستم را میبندم یک تکه کاغذ در مقابل چشمانم قرار دارد در صورتی که من قبل از جراحی در چشم راستم این احساس را داشتم . واضح است که دچار نزدیک بینی نبودم ، تفاوت کنتراست بالا بین هر دو شی از رنگ های مختلف کاملا برجسته بود. روز اول و دوم بعد از جراحی، به نظر می رسید که هر ساعت بهتر از ساعت قبلی بود.
وضعیت چشمانم در رانندگی در طول شب نیز خوب بود. چشم راست من می توانست خطوط روی ماشینهای تیره را در پس زمینه تاریک تشخیص دهد. من قبلا این تصاویر را نمیدیدم ، همچنین تصاویر بر روی پیاده روها و حتی در داخل اتومبیل ها کاملا واضح بود.
یکی از مهمترین تصاویری که من در ابتدا دیدم، یک مجموعه شیشه ای مورانو بود که در خانه ما وجود داشت. شیشه آبی کبالت با طرح های برگ طلائی. این مجموعه در یک دیوار سفید است. هنگامی که این دیوار را با چشم راستم بررسی نمودم، به نظر رسید تقریبا سه بعدی میباشد .
روز دوم بایستی به پزشک مراجعه مینمودم . در مطب پزشک از نورچراغها و محیط اطراف که اینقدر واضح دیده میشدند لذت میبردم . چراغهای سقفی اینقدر روشن بودند که من آنها را دو سطح کاهش دادم. این به دلیل حساسیت نبود، اما من می توانستم همه چیز را خیلی بهتر ببینم و به نور اضافی نیاز نداشتم ، قبلا من نیاز به استفاده از چراغ های قابل حمل هالوژن با نور روشن و سفید برای انجام کارهایم داشتم .
اولین عوارض بینایی من در روزهای چهارم و پنجم بعد از جراحی رخ داد. در شب چهارم بعد از جراحی، هر منبع نقطه ای از نور (مانند چراغ های خیابان، چراغ های عقب خودروها و چراغ های سفید)در زاویه 60 درجه به شدت نورانی و در زاویه 240 درجه نیز تشعشعات را برایم به دنبال داشت.
این موضوع باعث تعجب من شد و تصمیم گرفتم صبر نمایم ، هشت روز بعد عوارض از بین رفتند. احتمالا یک چروک موقت در کپسول خلفی من (قسمت پشتی "کیسه" نگهدارنده لنز چشم) باعث ایجاد این مشکل شده بود. در ویزیت هفته اول بعد از جراحی، حدت بینایی من بدون اصلاح 8/10 ، فشار داخل چشمم نیز 19 میلی متر و فقط رد کوچکی از التهاب داخلی در چشمم وجود داشت .
یک ماه بعد از جراحی، خانمی 75 ساله را که بیش از 20 سال دچار این بیماری بود را مورد بررسی قرار دادم. او آب مروارید "اولیه" را که بیش از یک دهه کنترل نموده بود و در حال حاضر این آب مروارید پیشرفت کرده بود. در طول معاینه در سال گذشته، این بیمار بینایی 5/10 در هر دو چشم و آب مروارید متوسط داشت. قبلا شگفت زده شده بودم که او واقعا چطور می تواند ببیند و همچنین با آب مرواریدش کنار بیاید. چارت بینایی، منهای هر نوع آزمایش دیگر تایید نمود که او فقط می تواند ببینید.
حتی در این روز، او به من گفت بیناییش در این حد است که می تواند فقط اطراف را مشاهده نماید. اما بینایی او در حال معاینه آن روز ، 4/10 در یک چشم و 3/10 در چشم دیگر بود، هر چند او اعلام نمود که هنوز شکایتی از وضعیت بیناییش ندارد. او نخستین بیمار بود که متوجه شد من جراحی آب مروارید را تجربه نموده ام و این بار زمانی بود که بحث مکرر آب مروارید در دهه گذشته و در زمان های مختلف مطرح شده بود ، رویکرد کاملا متفاوتی دریافت نموده بودم.
این بار من اصرار داشتم که جراحی آب مروارید انجام دهد . پیشنهاد کردم که او میتواند از بینایی بهتری بهره مند گردد ، من اصرار داشتم که او نیاز به آنچه که من می توانستم در آن زمان بوسیله آن از زندگی لذت ببرم دارد و این بینایی فراتر از آن چیزی است که او همیشه به عنوان بینایی خوب پذیرفته بود.
مشاوره آنلاین